عبدالجبار کاکایی،شاعر و ترانه سرا در گفتگو با خبرنگار حوزه شعر و موسیقی دیباچه گفت: نظارت بر منبرهای مداحی و آثاری که به اسم شعر عاشورایی از تلویزیون هم پخش میشود و اشعاری که در بیلبوردهای خیابانی درج شده وآسیب زننده به فهم فرهنگی است بر عهده مدیران و صاحب منصبان فرهنگی است که پست و مقام دارند.
این شاعر نامی درخصوص وضعیت حال حاضر اشعار عاشورایی در کشور اظهار داشت:به نظرم تولید شعر عاشورایی همچنان وجود دارد بخصوص وقتی نزدیک به ایام عاشورا میشویم جوان ترها حداقل برای اظهار وجود در شبکههای اجتماعی و رسانههایی که آثار را منتشر میکنند سعی میکنند اثری با موضوع عاشورا خلق و ارائه کنند. اما به اعتقاد من شعر عاشورایی چند سالی است به سمت مداحی سوق پیدا کرده است یعنی به جهت غلبه رسانههای اجتماعی و تلویزیون بیشتر مضامین مداحی تبلیغ میشود.
وی افزود: مسابقه برای غلو درخصوص شخصیتهای دینی و مذهبی یکی از رسالتهای شعر مداحی است به این دلیل که این نوع شعر بر نظام زیبایی شناسی عامه استوار است و فهم عامه هم متمایل به غلو یا همان مبالغه کردن است و به اعتقاد من در غلو هم نوعی خودستایی وجود دارد چون شاعر به دنبال بالا بردن شأن خود از طریق توصیف محبوب است و هرچه او بلندمرتبه تر باشد شخصیت شاعر ویژه تر میشود.
کاکایی در ادامه ضمن اشاره به این موضوع که کسی به غلو کردن مداحان در اشعار تذکری نمیدهد بیان کرد: بخصوص در ایام محرم و عاشورا که شور حسینی هست کسی به این موضوعات توجه نمیکند اما تأثیر دراز مدت این قضییه بر فرهنگ جامعه قابل توجه است. به نظر من اگر زمینههای غلبه شعور بر شور در شعر مذهبی،آیینی ما بخصوص شعر عاشورایی لحاظ شود تأثیرات درازمدتی بر فرهنگ جامعه خواهد گذاشت.
این شاعر عاشورایی ادامه داد: اما الان مشاهده میکنیم که غالبا مضامین شعرها و آثار بویژه در میان شاعرانی که به شاعران آئینی معروف هستند مبتنی بر غلو است . بر همان چند اصلی که در فرهنگ ادبیات عاشورا به آن توجه میکردند از جمله اینکه با اشاره چشم امام حسین گناهان بخشیده میشود و بیت معروفی که میگوید"بخشودگی اهل گنه در صف محشر وابسته به یک گردش چشمان حسین است" که اینها با برخی آموزههای دینی و قرآنی تضاد دارد و این نیست که به همین راحتی گناهکاری بخشیده شود. اینها مباحث فهم فرهنگی است که باید در جامعه گسترش پیدا کند و شعر به راحتی با استفاده از سر حد مبالغه و غلو آموزههای خود را بویژه در آثار مذهبی و آئینی به شکلی غلط ترویج بدهد.
وی ادامه داد: بخشی دیگر از آسیبهایی که به شعر عاشورایی وارد شده دانش کم نسبت به موضوعات مذهبی است و آنچه در شعرهای عاشورایی میبینیم غالبا بروز احساسات است تا دانش،حکمت،فکر و تاریخ. حداقل کاش شعرهای عاشورایی تحلیل ذوقی تاریخ عاشورا بود این موضوع باز قابل قبول تر است . وقتی شاعران ما نمیتوانند وارد موضوع حکمت و اندیشه شوند حداقل به تحلیل ذوقی تاریخ بپردازند. بعضی از آثار مشمول از اشارات تاریخی است و آدم از خواندن آنها لذت میبرد وقتی میفهمد سراینده این اشعار چند نکته تاریخی یاد گرفته و در شعر آورده است. اینها مواردی است که باید مدنظر باشد و درواقع به عقیده من تأثیر شعر مداحی روز به روز بیشتر میشود و مداحی هم یعنی مبالغه کردن و مغلوب و مقهور احساسات شدن و کم دانشی .
این شاعر که تا کنون برای تیتراژهای تلویزیونی بسیاری شعر گفته است در پاسخ به این پرسش که برای مقابله با معضل جایگزین شدن شعر مداحی با شعر فاخر عاشورایی چه باید کرد؟عنوان کرد: هرشخصی وظیفهای دارد؛ من شاعر موظف هستم بر طبق اساسی که دارم شعر بگویم و شعری که من میگویم شعر معترض به وضعیت موجود به فهم عاشورایی است و آخرین بیت شعری که در این باره گفتهام این است" فهم درست گمشده داستان توست، ما را ببر به اول آن داستان حسین". منکه کار خود را میکنم و تعداد دیگری از شاعران مثل من کار خود را انجام میدهند . به نظر من نظارت بر منبرهای مداحی و آثاری که به اسم شعر عاشورایی بعضی مواقع از تلویزیون هم پخش میشود و اشعاری که در بیلبوردهای شهری درج میشود که آسیب زننده به فهم فرهنگی است بر عهده مدیران و صاحب منصبان فرهنگی است که پست و مقام دارند و برای این کار حقوق دریافت میکنند که باید فکر کنند و با مشاورانشان بیشتر هم فکری کنند تا ببینند چکار میتوان کرد که شعر عاشورایی به دام مبالغه گرایی و گزافه گویی نیفتد تا بتوان حقیقت عاشورا رابه درستی با انطباق به وضعیت روزگارمان همانطور که دکتر علی شریعتی بیان میکرد بازگو کنیم.
وی در خصوص ویژگیهای شعر فاخر عاشورایی بیان کرد: شعر فاخر گفتن نه بخشنامه ونه تصمیم قبلی میخواهد بلکه شعر فاخر محصول فهم درست از فرهنگ عاشورا است اگر فهمی از فرهنگ عاشورا در جامعه ما ایجاد میشد مطمئنا شاهکارهای بزرگی خلق میشد؛شاعران امروز متأثر از آرای حکما و اندیشمندان هستند و من فکر نمیکنم فهم تازهای به جز فهم حماسی از فرهنگ امام حسین که در سه چهار دهه گذشته و بویژه در دهه 60 رایج شد تا کنون ارائه شده باشد که شعر فاخری خلق شده باشد. شعر فاخر در محیط فاخر به وجود میآید؛ محیطی که به درستی به درک مفاهیم دینی بپردازد شعر فاخر خلق میکند اما محیطی که به گزافه گویی و خرافات آلوده باشد نمیتواند شعر فاخر به وجود آورد.
این شاعر در انتها دررابطه با نقش جشنوارهها و کنگرههای شعر در رشد و غنای آثار فاخر اظهار داشت: متأسفانه این جشنوارهها هم در همان جهت کار میکنند و معمولا آسیب رسان هستند درواقع محصولی را درو میکنند که کشت شده . گزافه گویی ،خرافه گویی ،مبالغه ،بی دانشی و بیان احساسات سطحی درخصوص مفاهیم عاشورایی در جامعه ما رایج است هنوز شعر علامه اقبال،منظومه محتشم ،منظومه هایی شبیه به اشعار سنایی و عطار و هنوز غزل "کجایید ای شهیدان خدایی" مولانا قدشان بلندتر از خیلی از آثاری است که در روزگار ما بوجود آمده است و این نشان میدهد فهم متفاوت و بزرگی از فرهنگ عاشورایی در جامعه نبوده که اثر بزرگی تولید شود.یکی از مشکلات ما این است و نه کنگرهها و نه جشنوارهها کمکی در اینباره نمیکند. در گذشته کنگره و جشنوارهای نبود اما آثار فاخری خلق میشد چون نگاه آن زمان نگاه عمیق تری بوده است و از زاویه عرفان به فرهنگ عاشورا نگاه میشد اما متأسفانه در زمانهای زندگی میکنیم که فضا برای خلق آثار بزرگ فراهم نیست.
گفت و گو از : اعظم صفایی